1 اگر درویش میجوئی منم درویش بیچاره و گر دلریش میجوئی منم دلریش بیچاره
2 اگر تو آشنا جوئی منم خود آشنای تو و گر بی خویش میجوئی منم بی خویش بیچاره
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 پادشاه و پادشاهی ما و درویشی ما عاقلان و آشنائی ما و بی خویشی ما
2 در میان عشقبازان ما کمیم از هر یکی از کمی ماست در عالم همه بیشی ما
1 حضرت او را به او بینیم ما لاجرم او را نکو بینیم ما
2 آب چشم ما به هر سو رو نهاد غرق دریا مو به مو بینیم ما
1 ما حبابیم و عین ما دریا نظری کن به عین ما در ما
2 بندهٔ حضرت خداوندیم به جمال و کمال بی همتا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به