- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر همه رفتی چو ماه از چرخ برتر سجدهای تا ز پیشانی اثر داری برآن در سجدهای
2 بندگی را در عدم هم چاره نتوان یافتن خاک اگرکشتی همان از پای تا سر سجدهای
3 لوح اظهار اینقدر تهمت نقوش عاجزی ست ای همه معنی به جرم خط مسطر سجدهای
4 دام تکلیف نیاز توست هرجا منزلیست یعنی از دیر و حرم تاکوی دلبر سجده ای
5 تا نگردد جبهه فرش آشیان نیستی چون نماز غافلان سیلی خور هر سجدهای
6 ناله داری سرکشی کن از طلسم خود برآ ای نمازت ننگ غفلت بر مکرر سجدهای
7 خاکگردیدی و از وضعت پریشانی نرفت جمع شو از آبگردیدن که ابتر سجدهای
8 در ضعیفی رشتهٔ ساز رعونت بیصداست از رگگردن غباری نیست تا در سجدهای
9 اوج عزت زیردست پایهٔ عجز است و بس سرنوشت جبههٔ نیکان شدیگر سجدهای
10 بینیازیها جبین میمالد اینجا بر زمین ای ز خود غافل نگاهی تا چه جوهر سجده ای
11 هم ز وضع اشک خود بیدل غبار خویشگیر کزگریبان تا برون آوردهای سر سجدهای