-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر آفتاب مهر تو از سینه می رود آب صفا ز چشمه آیینه می رود
2 گر خاک روزگار به باد فنا رود باور مکن که از دل او کینه می رود
3 دارد سری به زهد چه شد مست مشربم گاهی به سیر مسجد آدینه می رود
4 مطرب ترانه ای به اصولش نواخت آن صوفی به زیر خرقه پشمینه می رود
5 بد خواه را به دشمنی خویش واگذار گردش به باد کینه دیرینه می رود
6 در ملک تن دل است که منظور محنت است اول نگاه درد به گنجینه می رود