- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند صدهزاران ماه آن شب خدمت ماهی کند
2 باد لطفت گر به دارالملک انسان بروزد هر یکی را بر مثال یوسف چاهی کند
3 من چه سگ باشم که در عشق تو خوش یک دم زنم آدم و ابلیس یک جا چون به همراهی کند
4 هر که از تصدیق دل در خویشتن کافر شود بی خلافی صورت ایمانش دلخواهی کند
5 بی خود ار در کفر و دین آید کسی محبوب نیست مختصر آنست کار از روی آگاهی کند
6 خفتهٔ بیدار بنگر عاقل دیوانه بین کو ز روی معرفت بی وصل الاهی کند
7 تا درین داری به جز بر عشق دارایی مکن عاشق آن کار خود از آه سحرگاهی کند
8 ساحری دان مر سنایی را که او در کوی عقل عشقبازی با خیال ترک خرگاهی کند