-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کند گر آرزوی دیدنت آیینه جا دارد که از خورشید رویت در برابر رونما دارد
2 ندارد بزم میخواران به غیر از ما تنگظرفی صراحی بر رخ هرکس که میخندد به ما دارد
3 نویسم نامه و از بس که خون میگریم از هجرت تو گویی کاغذ مکتوب من رنگ حنا دارد
4 نشد بیروی او چشم سفید از توتیا روشن نبیند بهرهای هرچند کاغذ توتیا دارد
5 ز هم ربط نیاز و ناز را نتوان گسست آری کشش باقی بود تا کاه رنگ کهربا دارد
6 چو سرگردان شوی از بهر روزی پا به دامان کش کز آب و دانه این سرگشتگی را آسیا دارد
7 ز کویت چون کلیم آمد چو مستان هر قدم افتد نبیند پیش پا بیچاره چون رو بر قفا دارد