1 گر صبا را ره نبودی در گلستان کسی اینقدر بر بلبلان کی سوختی جان کسی؟
2 پای چون محکم کنم در بزم سرگرمان عشق؟ گر نخیزد شعله چون شمع از گریبان کسی
3 قدسی از جود کریمان شرم میآید مرا دست بیشرمی نخواهم زد به دامان کسی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 خلاصیام ز کمند تو در ضمیر مباد اگر اسیر تو نبود دلم اسیر مباد
2 نهفته مهر تو در سینه ورنه میگفتم چو صبح سینه چاکم رفوپذیر مباد
1 بود ز روی تو روشن به صد دلیل مرا که روز هجر تو باشد شب رحیل مرا
2 ز ناوکت به دلم زخم دیگران به شد پر خدنگ تو شد بال جبرئیل مرا
1 بی روی تو کارم همه با دیده تر بود تا دامن خاک از مژهام لخت جگر بود
2 در گلشن اندیشه به یاد رخ و زلفت هر سو که شدم سنبل و گل تا به کمر بود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **