1 گر درخور مهرم احترامی بودی نزدیک توام قدر تمامی بودی
2 من میگفتم که عشق من تا به کجاست گر ز آنطرف از عشق مقامی بودی
1 مینماید چند روزی شد که آزاریت هست غالبا دل در کف چون خود ستمکاریت هست
2 چونی از شاخ گلت رنگی و بویی میرسد یا به این خوش میکنی خاطر که گلزاریت هست
1 در دل همان محبت پیشینه باقی است آن دوستی که بود در این سینه باقی است
2 باز آ و حسن جلوه ده و عرض ناز کن کان دل که بود صاف چو آیینه باقی است
1 ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب وصیت میکنم باشید از من با خبر امشب
2 مباشید ای رفیقان امشب ِ دیگر ز من غافل که از بزم شما خواهیم بردن درد سر امشب