اگر شبی ز جمالت نقاب بگشائی از حسین خوارزمی غزل 246

حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

اگر شبی ز جمالت نقاب بگشائی

1 اگر شبی ز جمالت نقاب بگشائی بچهره خلوت عشاق را بیارائی

2 ز عید رسمی مردم چه حاصل است مرا خجسته عید من آندم که روی بگشائی

3 اگر کشش نکند جذبه عنایت تو چه سود کوشش آشفتگان شیدائی

4 برفت تا تو برفتی فروغ صحبت ما بیا بیا که تو خورشید مجلس آرائی

5 چه طرفه ای تو که یکدم شکیب نیست مرا که را ز جان گرامی بود شکیبائی

6 ز چشم مردم صورت پرست پنهانی ولیک در نظر اهل دل هویدائی

7 دلا برای تماشا بهر طرف منگر نگر بخویش که تو جان هر تماشائی

8 تو قطره ای که جدا گشته ای ز جوشش بحر درآ ببحر که گه موج و گاه دریائی

9 چو نور چشم حسینی چگونه نشناسد بهر لباس که ای نازنین برون آئی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر