بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

گر بی‌تو نگه را به تماشا از بیدل دهلوی غزل 914

غزل 914 ام از 2828 غزلیات

گر بی‌تو نگه را به تماشا هوس افتاد

1 گر بی‌تو نگه را به تماشا هوس افتاد بر هرچه گشودم مژه در دیده خس افتاد

2 از بخت سیه چاره ندارم چه توان کرد چون زلف به آشفتگی‌ام دسترس افتاد

3 در گریه تنک‌مایه‌تر از من دگری نیست کز ضعف سرشکم به شمار نفس افتاد

4 تا بیکسی‌ام قافله‌سالار فغان کرد خون شد دل و چون اشک ز چشم جرس افتاد

5 شوقی به شکست دل من مست خروش است آگه نی‌ام این شیشه ز دست چه کس افتاد

6 از آفت تعجیل حذر کن که در این باغ بر خاک نخستین ثمر پیشرس افتاد

7 شد عین حقیقت چو مجازت ز میان رفت عشق است گر آتش به بنای هوس افتاد

8 چون شانه ره ما همه پیچ و خم زلف است چندان که قدم پیش نهادیم پس افتاد

9 عمری‌ست پر افشان گلستان خیالیم غم نیست اگر طایر ما در قفس افتاد

10 اسباب غبار نگه عبرت ما نیست در دیدهٔ آتش نتوان گفت خس افتاد

11 کلفت مکش از عمر عیان است چه باشد سنگینی باری که به دوش نفس افتاد

12 بیدل لب آن برگ ‌گل اندام ندارد شهدی‌ که تواند به خیالش مگس افتاد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر بی‌تو نگه را به تماشا هوس افتاد

شاعر شعر گر بی‌تو نگه را به تماشا هوس افتاد چه کسی است ؟

شاعر شعر گر بی‌تو نگه را به تماشا هوس افتاد بیدل دهلوی می باشد.

شعر گر بی‌تو نگه را به تماشا هوس افتاد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر گر بی‌تو نگه را به تماشا هوس افتاد چیست ؟

قالب شعر گر بی‌تو نگه را به تماشا هوس افتاد غزل است

مضمون اصلی شعر گر بی‌تو نگه را به تماشا هوس افتاد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی