1 گر شه خواهی محرم آن شاه بجو در راه در آ و یار همراه بجو
2 گر بنده و سیّدی به هم می طلبی برخیز و بیا و نعمتاللّه بجو
1 عمر بی عشق می گذاری هیچ حاصل از عمر خود چه داری هیچ
2 ماسِوی الله طلب کنی شب و روز به عدم می روی چه آری هیچ
1 عاشقی دریادلی از ما طلب آن چنان گوهر در این دریا طلب
2 نقد گنج کنت کنزا را بجو از همه اسما مسمی را طلب
1 مجلس خاص او است حضرت ما الصلا هر که عاشق است صلا
2 در خرابات خلوتی داریم به از این در جهان که دارد جا