-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر روی بگردانی تو پشت قوی داری کان روی چو خورشیدت صد گون کندت یاری
2 من بیرخ چون ماهت گر روی به ماه آرم مه بیتو ز من گیرد صد دوری و بیزاری
3 جان بیتو یتیم آمد مه بیتو دو نیم آمد گلزار جفا گردد چون تخم جفا کاری
4 چون سرکشی آغازی یا اسب جفا تازی دست کی رسد در تو گر پای نیفشاری
5 مهمان توام ای جان ای شادی هر مهمان شاید که ز بخشایش این دم سر من خاری
6 رو ای دل بیچاره با تیغ و کفن پیشش کی پیش رود با او بدفعلی و طراری
7 ای جان نه ز باغ تو رستهست درخت من پرورده و خو کرده با عشرت و خماری
8 اجزای وجود من مستان تواند ای جان مستان مرا مفکن در نوحه و در زاری
9 آن ساغر پنهانی خواهم که بگردانی مستانه به پیش آیی بینخوت و جباری
10 ای ساغر پنهانی تو جامی و یا جانی یا چشمه حیوانی یا صحت بیماری
11 یا آب حیاتی تو یا خط نجاتی تو یا کان نباتی تو یا ابر شکرباری
12 آن ساغر و آن کوزه کو نشکندم روزه اما نهلد در سر نی عقل نی هشیاری
13 هم عقلی و هم جانی هم اینی و هم آنی هم آبی و هم نانی هم یاری و هم غاری
14 خاموش شدم حاصل تا برنپرد این دل نی زان که سخن کم شد از غایت بسیاری