- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر تو پنداری ترا لطف خدایی نیست هست بر سر خوبان عالم پادشایی نیست هست
2 ور چنان دانی که جان پاکبازان را ز عشق با جمال خاکپایت آشنایی نیست هست
3 ور گمانت آید که گاه دل ربودن در سماع روی و آوازت هلاک پارسایی نیست هست
4 ور تو اندیشی که گاه گوهر افشاندن ز لعل از لبت گم بودگان را رهنمایی نیست هست
5 ور تو پنداری که چون برداری از رخ زلف را از تو قندیل فلک را روشنایی نیست هست
6 ور چنان دانی ترا روز قیامت از خدای از پی خون چو من عاشق جزایی نیست هست
7 ور تو بسگالی که با این حسن و خوبی مر ترا خوی بد عهدی و رسم بی وفایی نیست هست
8 ور همی دانی که بر خاک سر کویت ز خون صد هزاران قطره از چشم سنایی نیست هست