1 گر تو پنداری به حسن تو نگاری هست نیست ور تو پنداری مرا بیتو قراری هست نیست
2 ور تو گویی چرخ میگردد به کار نیک و بد چرخ را جز خدمت خاک تو کاری هست نیست
3 سالها شد که بیرون درت چون حلقهایم بر در تو حلقه بودن هیچ عاری هست نیست
4 بر در اندیشه ترسان گشتهایم از هر خیال خواجه را این جا خیالی هست آری هست نیست
5 ای دل جاسوس من در پیش کیکاووس من جز صلاح الدین ز دلها هوشیاری هست نیست
دیدگاهها **