- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر به شمشیر جفا پاره کنی سینهٔ ما همچنان مهر تو ورزد دل بیکینهٔ ما
2 رقم مهر و مه از سینهٔ افلاک رود نرود نقش خیال تو زآیینهٔ ما
3 قطرهای بودی و دلها همه جویای تو بود شبچراغی شدهای باش به گنجینهٔ ما
4 جای آنست که خون سرزند از چشم حسود بس که پر شد دلش از کینهٔ دیرینهٔ ما
5 یارب این نغمه که پرداخت که ابریشم عود آتش انداخته در خرقهٔ پشمینهٔ ما
6 در صف طاعت اگر تیغ کشد غمزهٔ تو خون به جیحون رود از مسجد آدینهٔ ما
7 برنیاید نفس گرم فغانی امروز در خمارست مگر از می دوشینهٔ ما