- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر صفا میبایدت تجرید شو گر خرد داری ز اهل دید شو
2 ترک دعوی هست تجرید ای پسر فهم کن معنی تفرید ای پسر
3 اصل تجریدت وداع شهوتست بلکه کلی انقطاع لذتست
4 گر دهی یکبار شهوت را طلاق آن زمان گردی تو در تفرید طلاق
5 گر تو ببریدی ز موجودات امید آنکه از تجرید گردی مستفید
6 اعتمادت چون همه بر حق بود آن دمت تفرید جان مطلق بود
7 ترک دنیا کن برای آخرت وز بدن برکش لباس فاخرت
8 گر بیابی از سعادت این مقام صاحب تجرید باشی والسلام
9 گر ز عقبی دست شویی بهر حق دان که از تفرید گیرندت سبق
10 رو مجرد باش دایم فرد باش تا بهر فرقی نشینی گرد باش
11 گرد کبر و عجب و خودرایی مگرد قدر خود بشناس و هر جایی مگرد
12 هر که گرد کورهٔ انگشت گشت جامه از دودش سیاه و زشت گشت
13 وانکه باعطار میگردد قریب او همی یابد ز بوی خوش نصیب