-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر برفت اندر غمت دل گو برو جان اگر هم شد فدایت گو بشو
2 حسن تو ای جان من پاینده باد هرچه جز تو گو بقربان تو شو
3 من طمع از خود بریدم آن زمان که بعشقت جان و دل کردم گرو
4 هر دمی جانی فدا سازم ترا در هماندم بخشی از سر جان نو
5 جان نو بخشد جمالت نو مرا کهنه را گوید جلالت که برو
6 هر دمم عیدی و قربان نویست خلعتی نو روز نو روزی نو
7 دوست میخواند ترا ای فیض هان در ره او پای از سر کن بدو