گر نگه نکهت گلزار حیا از اسیر شهرستانی غزل 630

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

گر نگه نکهت گلزار حیا می باید

1 گر نگه نکهت گلزار حیا می باید جور هم قاصد پیغام وفا می باید

2 بی جنون گم شده عشق به منزل نرسد خضر این بادیه زنجیر به پا می باید

3 خانه پرداز هوس نام محبت نبرد گر بداند که در این راه چها می باید

4 تا دلم همسفر عشق شد آرام گرفت مست را بستر سنجاب هوا می باید

5 سر تسلیم به جای قدمی دارد اسیر تا شنیده است که هر چیز بجا می باید

عکس نوشته
کامنت
comment