1 اگر سوی شام ار بری میرود اجل آدمی را ز پی میرود
2 دلا سازره کن که معلوم نیست کزین خاکدان روح کی میرود
3 دی عمر آمد بهاران گذشت بهاران گذشتند و دی میرود
4 بهر جا دلت رفت آنجاست جان سرا پای دل را ز پی میرود
5 دل تو چه شخص و تنت سایه است بهر جا رود شخص فی میرود
6 دل اندر خدا بند و بگسل ز خلق که آخر همه سوی وی میرود
7 از آن روی دل در خدا کرد فیض که لاشیء دنبال شیء میرود