خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

گر از غم خلاصی طلب از خاقانی شروانی قطعه‌ 343

قطعه‌ 343 ام از 1365 قطعات

گر از غم خلاصی طلب کردمی

1 گر از غم خلاصی طلب کردمی هم از نای و نوشی سبب کردمی

2 مرا غم ندیم است خاص ارنه من چو عامان به نوعی طرب کردمی

3 اگر غم طلاق از دلم بستدی نکاح بنات العنب کردمی

4 گرم دست رفتی لگام ادب بر این ابلق روز و شب کردمی

5 وگر کردهٔ چرخ بشمردمی شمارش سوی دست چپ کردمی

6 کلید زبان گر نبودی وبال کی از خامشی قفل لب کردمی

7 بری‌خوردمی آخر از دست کشت اگرنه ز مومی رطب کردمی

8 مگر فضل من ناقص است ارنه من بر او تکیه‌گاهی عجب کردمی

9 ادب داشتم دولتم برنداشت ادب کاشکی کم طلب کردمی

10 عصای کلیم ار به دستم بدی به چوبش ادب را ادب کردمی

11 اگر در هنرها هنر دیدمی به خاقانی آن را نسب کردمی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر از غم خلاصی طلب کردمی

شاعر شعر گر از غم خلاصی طلب کردمی چه کسی است ؟

شاعر شعر گر از غم خلاصی طلب کردمی خاقانی شروانی می باشد.

شعر گر از غم خلاصی طلب کردمی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر گر از غم خلاصی طلب کردمی چیست ؟

قالب شعر گر از غم خلاصی طلب کردمی قطعه‌ است

مضمون اصلی شعر گر از غم خلاصی طلب کردمی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی