- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری که جمال سرو بستان و کمال ماه داری
2 در کس نمیگشایم که به خاطرم درآید تو به اندرون جان آی که جایگاه داری
3 ملکی مهی ندانم به چه کنیتت بخوانم به کدام جنس گویم که تو اشتباه داری
4 بر کس نمیتوانم به شکایت از تو رفتن که قبول و قوتت هست و جمال و جاه داری
5 گل بوستان رویت چو شقایق است لیکن چه کنم به سرخ رویی که دلی سیاه داری
6 چه خطای بنده دیدی که خلاف عهد کردی مگر آن که ما ضعیفیم و تو دستگاه داری
7 نه کمال حسن باشد ترشی و روی شیرین همه بد مکن که مردم همه نیکخواه داری
8 تو جفا کنی و صولت دگران دعای دولت چه کنند از این لطافت که تو پادشاه داری
9 به یکی لطیفه گفتی ببرم هزار دل را نه چنان لطیف باشد که دلی نگاه داری
10 به خدای اگر چو سعدی برود دلت به راهی همه شب چنو نخسبی و نظر به راه داری