- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو اگر ز کعبه راندی، و گر از بهشت ما را غم بنده پرور تو به دری نهشت ما را
2 چو حدیث راست گویان به همه مذاق تلخیم به سفینه عزیزان نتوانیم نوشت ما را
3 گل و برگ خانه ما همه بلبلان مستند که به عاشقی برآمد همه کار و کشت ما را
4 که نشست نیم ساعت بر ما زلال طبعان؟ که ز پرده برنیامد همه خوب و زشت ما را
5 ز عتاب تلخ ساقی دل ما غبار دارد به حلاوت حریفان نتوان سرشت ما را
6 همه روزه دست حسرت چو مگس ز دور لیسیم که سر آستین مهمان به شکر نهشت ما را
7 نه صنم به جای بینی نه گلی به آب و رونق ز خطابه هم برآمد همه خاک و خشت ما را
8 به تواضع جم و کی سر ما فرو نیاید که حدیث عشق و سودا شده سرنوشت ما را
9 به صداع غم «نظیری » ز خمار باده رستم نکند دماغ خوش بو گل صد بهشت ما را