خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

گر قصد جان نداری، خونم از خاقانی شروانی غزل 366

غزل 366 ام از 1365 غزلیات

گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری

1 گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری انصاف ده که کار ز انصاف می‌بری

2 خود نیست نیم ذره محابای کس تو را فریاد تا چه شوخی، وه تا چه کافری

3 هر صبح و شام عادت گردون گرفته‌ای هم پرده‌ای که دوزی هم خود همی دری

4 از دیده جام جام ببارم شراب لعل چون بینمت که یاد یکی دون همی خوری

5 خوی زمانه داری از آن هر زمان چنو صد را فروبری و یکی را برآوری

6 از تو کجا گریزم کز بهر بند من هر دم هزار دام به هر سو بگستری

7 خاقانی از هم به تو نالد ز بهر آنک از تو گریز نیست که خصمی و داوری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری

شاعر شعر گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری چه کسی است ؟

شاعر شعر گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری خاقانی شروانی می باشد.

شعر گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری چیست ؟

قالب شعر گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری غزل است

مضمون اصلی شعر گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, می‌نوشی است.
بنر