-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر نخواهی سازدت در بزم بیمقدار حرف تا توان خاموش گردیدن مزن بسیار حرف
2 حرف بیجا گر دعا باشد چو سنگ تفرقه است گل بهدر زد بسکه بلبل زد در این گلزار حرف
3 حرف حق خوب است اما صرفه در گفتار نیست کرد آخر در جهان منصور را بر دار حرف
4 بهر دفع خرج دلها را مرنجان چون برات تا توان بر خویشتن پیچید چون طومار حرف
5 رفت سر برباد از بسیار گفتن خامه را رحم اگر بر خویشتن داری مزن بسیار حرف
6 تا شوی ایمن ز جور کوهکن هموار باش از زبان تیشه کس نشنید ناهموار حرف
7 گر بگویم حرف دل میرنجد از من چشم یار کی توان گفتن به پیش مردم بیمار حرف
8 گر همه قند مکرر بود حرفت خوب نیست پر مکن قصاب نزد اهل دل تکرار حرف