- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر به دل خلوت نداری از جهانبانی گریز ور مسلط نیستی بر خود زسلطانی گریز
2 فتنه دیو و پری را سر به جانت داده اند اسم اعظم گر ندانی از سلیمانی گریز
3 بر نصیب دیگران باید نشستن بی نصیب حسن حورا گر زند راهت ز رضوانی گریز
4 لحن خواهد شد شهیق و راح خواهد شد حمیم لحن داودی گذار از راح ریحانی گریز
5 تا عزیز مصر گردی قبله اخوان شوی از زلیخا مشربان چون ماه کنعانی گریز
6 لاابالی حکم ها راندن چرا بر زیردست؟ چند بی باکی به تنگ آیی به نادانی گریز
7 منصفی کردن خطر دارد، به جهل اقرار کن چون ز دانایی به تنگ آیی به نادانی گریز
8 مصلحت از عقل برنا جو نه از نفس فضول از شب ظلمت به سوی صبح نورانی گریز
9 تا به خوبی مأمن جمعیت دل ها شوی چون شکنج زلف خوبان در پریشانی گریز
10 بر فلک خواهی برآیی از عنان کس را مران گوی میدان ارادت شو ز چوگانی گریز
11 تا نشان از حسن و قبح صورت خویشت دهند در پناه آینه طبعان روحانی گریز
12 از مسلمانان «نظیری » شد مسلمانان خراب زین مسلمانان برآی و در مسلمانی گریز