اگر کنی تو بجان طاعت خدای از فیض کاشانی غزل 858

فیض کاشانی

فیض کاشانی

فیض کاشانی

اگر کنی تو بجان طاعت خدای علی

1 اگر کنی تو بجان طاعت خدای علی شود ز یمن اطاعت تو را خدای ولی

2 نبی شدن نشود زانکه شد نبودت ختم ولی، ولی شوی ار اقتدا کنی به علی

3 عبادت از سر اخلاص کن ریا مگذار بپوش جامهٔ تقوی چه مصطفی چه علی

4 نماز را چه بخلوت کنی چنان میکن که در حضور جماعت کنی مکن دغلی

5 گناهی ار بکنی زود توبه کن واره بکوش زنگ گنه در شفاف دل نهلی

6 اگر شکسته شوی از گنه کنی اقرار ترا خدای ببخشد بزعم معتزلی

7 چه اقتدا به نبیی و علی و ‌آل کنی شود دل تو منور بنور لم یزلی

8 دلت چه گشت منور بکش شراب طهور ز ساغر «وسقاهم» ز بادهٔ ازلی

9 شوی چه مست از آن باده روی یار نکو بکوش فیض که این شیوه راز کف ننهی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر