- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر خرد سنجد مه روی تو را با آفتاب آنقدر بیند تفاوت کز سهابا آفتاب
2 ماه دوشت دیده مهر امروز شرمش باد اگر باز طالع گردد امشب ماه و فردا آفتاب
3 آفتاب و سرو می گفتم تو را گر داشتی عارض تابنده سرو و قدر عنا آفتاب
4 هر شب اندازد سپر از تیر آه من بلی چون تو کی دارد دلی از سنگ خارا آفتاب؟
5 گفتمش: چون بینمت پنهان شوی گفتا: بلی چون (سحاب) آید نگردد آشکارا آفتاب
6 آفتاب از آفتاب عارضت روشن چنانک ز آفتاب چتر شاهنشاه دنیا آفتاب
7 آفتاب سلطنت فتحعلی شه آن که سود بر درش هر شام روی عالم آرا آفتاب