1 اگر به سوی من آیی ای مه ز حال زارم شوی تو آگه
2 به رحم آید دل تو ناگه نمایی با من تو لطف و احسان
3 به دام زلف و به تار گیسو اسیر کردی تو جان و دل را
4 به تیغ ابرو نمودی قتل و کشیدی یکسر به تیغ مژگان
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 هرکه نوشد از قضا گر جام مشحون تو را میکند درس ادب نیرنگ افسون تو را
2 در طریق عشق اندر وسعتآباد جنون نگذرد غیر از سمند وهم هامون تو را!
1 تا به رخسار چو ماه او نظر داریم ما یک جهان آیینه از جوهر به بر داریم ما!
2 غنچه لعل لبش را حاجت تفصیل نیست نسخهای از دفتر او مختصر داریم ما!
1 زلف مشکین تا به دور ماه رویش هاله زد شور طوفان از نوایم در نیستان ناله زد
2 زاهد از بهر خدا سوز درون ما مپرس کز حدیث آتش عشقش لبم تبخاله زد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **