- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر آنم گر تو باز آیی که در پایت کنم جانی و زین کمتر نشاید کرد در پای تو قربانی
2 امید از بخت میدارم بقای عمر چندانی کز ابر لطف باز آید به خاک تشنه بارانی
3 میان عاشق و معشوق اگر باشد بیابانی درخت ارغوان روید به جای هر مغیلانی
4 مگر لیلی نمیداند که بی دیدار میمونش فراخای جهان تنگ است بر مجنون چو زندانی
5 دریغا عهد آسانی که مقدارش ندانستم ندانی قدر وصل الا که درمانی به هجرانی
6 نه در زلف پریشانت من تنها گرفتارم که دل در بند او دارد به هر مویی پریشانی
7 چه فتنهست این که در چشمت به غارت میبرد دلها تویی در عهد ما گر هست در شیراز فتانی
8 نشاید خون سعدی را به باطل ریختن حقا بیا سهل است اگر داری به خط خواجه فرمانی
9 زمان رفته باز آید ولیکن صبر میباید که مستخلص نمیگردد بهاری بی زمستانی