1 گر تو عارف شوی شوی بخشی این چنین عارفی به ار بخشی
2 هرچه گیری به او ازو گیری هر چه گیری از او به او بخشی
1 به هویت چو اوست با اسما آن هویت طلب کن از اشیا
2 از هویت خبر اگر داری به هویت خدا بُود با ما
1 عارفانه اول و آخر نگر هر چه بینی باطن و ظاهر نگر
2 این و آن با همدگر نیکو ببین عین و اعیان مظهر و مظهر نگر
1 حسن حسن است که با حسین است گر خود حسن است و یا حسین است