- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر در کوی قلاشی مرا یکبار بارستی مرا بر دل درین عالم همه دشخوار خوارستی
2 ار این ناسازگار ایام با من سازگارستی سرو کارم همیشه با می و ورد و قمارستی
3 اگر نه محنت این نامساعد روزگارستی مرا با زهد و قرایی و مستوری چکارستی
4 اگر در پارسایی خود مرا او را دوستارستی سنایی را به ماه نو نسیم نوبهارستی
5 هرانکو در دلست او را کنون اندر کنارستی دلش همواره شادستی و کارش چون نگارستی
6 دلیل صدق او دایم سنایی را بهارستی نهان وصل او دایم بر او آشکارستی
7 اگر از غم دل مسکین عاشق را قرارستی جهنم پیش چشم سر سریر شهریارستی
8 گل از هجران اقطارش میان کارزارستی دل از امید دیدارش میان مرغزارستی
9 مرا هفتم درک با او بدان دارالقرارستی سماوات العلی بی او حمیم هفت نارستی
10 چرا گویی سنایی این گر او را خود شکارستی ز دست سینهٔ کبک دری او را در آرستی
11 اگر شخص سنایی را جهان سفله یارستی چو دیگر مدبران دایم به گردون بر سوارستی