- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر از حال ما پرسی بپرس از طرّهٔ جانان پریشانان نکو دانند احوال پریشانان
2 ملک آسوده در خلوتسرا و دادخواهان را دریغا خون کند در دل تغافلهای دربانان
3 نکویان سستپیمانان و من داغم درین گلشن که میخوانند گلهای چمن را سستپیمانان
4 مکن منع از گرستن عاشقان را حسبة لله میفشان آستین بر دیده خون دلافشانان
5 نهانی رازهای عشق را شادم که در مجلس ندیدم چون سبکروحی نهفتم از گرانجانان
6 به حالم گرفتد کافر شود شایسته رحمت نه آخر من مسلمانم خدا را ای مسلمانان
7 رسد نازش به مرغان چمن گو مرغ روح من بگردد بعد مردن گرد کویت بالافشانان
8 کِیَم من تا به خاکم رنجه سازی آن کف پا را؟ به خاک من گذاری کن نگارا با رگی رانان
9 به این آلوده دامانی که من رفتم زهی حسرت که پاکان بگذرند از تربتم برچیدهدامانان
10 طبیب از چشم خلق افتادم و رسم قدیمست این که میافتد نهال بیثمر از چشم دهقانان