1 اگر از عشق حق بر سرنهی تاج ستانی زین جهان و زانجهان باج
2 وگر سردر ره عشقش ببازی سوی بر تارک هر سروری تاج
3 خدا از عشق کرد آغاز عالم نبی از عشق جست انجام معراج
4 سکون از عشق دارد کوه و صحرا خرد از عشق دارد بحر مواج
5 گهی کم گه زیاد از عشق شد مه زعشق افروخت رخ خورشید و هاج
6 زنور عشق دارد روشنی روز سیه از دود عشق است این شب داج
7 زنور معروف عارف زشور عشق شد منصور حلاج
8 زعشق کعبه ریحانست و سنبل مغیلان گرزند بر دامن حاج
9 چو فیض از عشق شد فیاض معنی سزد گر گیرد از اهل سخن باج