1 اگر نوبهاری ببینیم باز که بر سبزه زاری نشینیم باز
2 به شادی بسی میبنوشیم خوش به مستی بسی گل بچینیم باز
3 سر از پوست چون گل برون آوریم که چون غنچه در پوستینیم باز
4 زمستان هجران به پایان بریم بهار وصالی ببینیم باز
5 چو دیوانگان رخ به عشق آوریم پری چهرهای بر گزینیم باز
6 بگو محتسب را که: بر نام ما قلم کش، که بیعقل و دینیم باز
7 نبودست ما را ز عشقی گزیر برین بودهایم و برینیم باز
8 که آن بیقرین را خبر میبرد؟ که با درد عشقت قرینیم باز
9 بسی آفرین بر من و اوحدی که نیکو حدیث آفرینیم باز
دیدگاهها **