- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر از تو بشنویم جواب سلام خویش بالای آفتاب نویسیم نام خویش
2 یک ره نظر به حال دل ما نمی کنی افتاده است مرغ نگاهت به دام خویش
3 تا چند چون صبا ز خود افسردگی کشم جوشی چو غنچه می زنم آخر به کام خویش
4 عمری گذشت و قرب نگاهی نیافتم آن طالعم کجاست که خوانی غلام خویش
5 خواهم اسیر اینقدر از بخت همرهی کز همزبان یار کشم انتقام خویش