گر از تو بشنویم جواب از اسیر شهرستانی غزل 701

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

گر از تو بشنویم جواب سلام خویش

1 گر از تو بشنویم جواب سلام خویش بالای آفتاب نویسیم نام خویش

2 یک ره نظر به حال دل ما نمی کنی افتاده است مرغ نگاهت به دام خویش

3 تا چند چون صبا ز خود افسردگی کشم جوشی چو غنچه می زنم آخر به کام خویش

4 عمری گذشت و قرب نگاهی نیافتم آن طالعم کجاست که خوانی غلام خویش

5 خواهم اسیر اینقدر از بخت همرهی کز همزبان یار کشم انتقام خویش

عکس نوشته
کامنت
comment