گر سر و کار کسی با دل نبود
1
گر سر و کار کسی با دل نبود
اینقدرها کارها مشکل نبود
2
گرد مجنون کی ز صحرا می نشست
نقش پای ناقه گر محمل نبود
3
قاصد آوارگی تا می رسید
گرد ما در دامن منزل نبود
4
خضر خود می داند وعمر دراز
ما چه می کردیم اگر قاتل نبود
5
یاد ایام گرفتاری اسیر
بیقراری از دلم غافل نبود