- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر نقابی نبود مهر رخش را غم نیست تاب رخساره او هم ز نقابی کم نیست
2 نیست معلوم غم من همه عالم را همچو من غمزده در همه عالم نیست
3 می کند سجده بخاک سر کوی تو ملک هر که خاک سر کویت نبود آدم نیست
4 عقل را کرد برون عشق تو از خانه دل کین سراسیمه بهمرازی من محرم نیست
5 هر خم زلف تو جای دل سودازده ایست نیست یک دل که دران سلسله پرخم نیست
6 هیچ کس را خبری نیست ز ذوق غم تو سبب اینست که دردهر دلی خرم نیست
7 مگذران بی می و معشوق فضولی زنهار حاصل عمر گرانمایه که جز یکدم نیست