1 گر بوی وفا را نفس آیینه نباشد این داغ دل اولیست که در سینه نباشد
2 صد عمر ابد هیچ نیرزد بهگذشتن امروز خوشی هست اگر دینه نباشد
3 لعل تو مبراست ز افسون مکیدن این پستهٔ تر مصرف لوزینه نباشد
4 تکرار مبندید بر اوراق تجدّد تقویم نفس را خط پارینه نباشد
5 بر شیخ دکانداری ریش است مسلم خرس این همه سوداگر پشمینه نباشد
6 زاهد به نظر میکند از دور سیاهی این صبح قیامت شب آدینه نباشد
7 لبکم شکند مهر ودیعتکدهٔ راز گر تشنهٔ رسوایی گنجنیه نباشد
8 از دل چو نفس میگذری سخت جنونیست ای بیخبر این خانهٔ آیینه نباشد
9 گر حرف وفا سکته فروشد به تامّل در رشتهٔ الفت گره کینه نباشد
10 چون صبح اگریک نفس از خویش برآیی تا بام فلک پیچ و خم زینه نباشد
11 بیدل حذر از آفت پیوند علایق امید که در دلق تو این پینه نباشد
دیدگاهها **