گر اهل عقل کار به تدبیر از آشفتهٔ شیرازی غزل 476

1 گر اهل عقل کار به تدبیر بسته‌اند دیوانگان مدار به تقدیر بسته‌اند

2 بر کف نهاده ما سر تسلیم پیش دوست گر عاقلان قرار به تدبیر بسته‌اند

3 ما خوانده سر عشق ز رخسار نیکوان قومی اگر به مصحف و تفسیر بسته‌اند

4 چندین اثر که گفته حکیمان در آب رز تا بر شراب عشق چه تأثیر بسته‌اند

5 ایمان و کفر سبحه و زنار نیست نیست بر خود عبث عبادت و تکفیر بسته‌اند

6 همچون که خضر زنده آب بقا بود جان‌های عاشقان بدم تیر بسته‌اند

7 چشمان سحر ساز تو از طره رسا آشفته را به دام و به زنجیر بسته‌اند

8 ما را نظر به دست خدا مرتضی بود مردم دل ار چه بر کرم پیر بسته‌اند