1 گر صفحهٔ فولاد شود روی زمین در صحن سپهر گردد آیینهٔ چین
2 از روزی تو کم نشود یک سر موی حقا که چنینست و چنینست و چنین
1 یاد تو شب و روز قرین دل ماست سودای دلت گوشه نشین دل ماست
2 از حلقهٔ بندگیت بیرون نرود تا نقش حیات در نگین دل ماست
1 یا رب تو زمانه را دلیلی بفرست نمرودانرا پشه چو پیلی بفرست
2 فرعون صفتان همه زبردست شدند موسی و عصا و رود نیلی بفرست
1 عصیان خلایق ارچه صحرا صحراست در پیش عنایت تو یک برگ گیاست
2 هرچند گناه ماست کشتی کشتی غم نیست که رحمت تو دریا دریاست
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما