اگر آیینه بر روی تو عرض از طغرل احراری غزل 106

طغرل احراری

آثار طغرل احراری

طغرل احراری

اگر آیینه بر روی تو عرض مدعا دارد

1 اگر آیینه بر روی تو عرض مدعا دارد ز دست صورتت زنجیر حیرانی به پا دارد

2 عصای قامت پیریست یاد سرو آزادت چو من هر کس به یاد ابرویت قد دوتا دارد

3 ره عشق است از دل دست می‌باید تو را شستن که یاد سوزن مژگان او خاری به پا دارد

4 نباشد لنگری غیر از تو کل کشتی او را که در موج تلاطم جز خدا کی ناخدا دارد؟!

5 تسلی‌بخش از زلف مسلسل خاطر خود را که آخر دور گردون از حوادث کارها دارد!

6 اگرچه شیوه خوی وی آمد مردم‌آزاری به مردم چشم او خاصیت مردم گیاه دارد

7 ندارد خاطرم میل درستی یک سر مویی که چون زلفش دل ما از شکستن مومیا دارد

8 اگر زاهد چو من شب‌ها به هجرانت به روز آرد به تحقیقش نما روشن که تقلید ضیا دارد

9 هزاران آفرین طغرل به این یک مصرع بیدل اجابت انفعال از شوخی دست دعا دارد!

عکس نوشته
کامنت
comment