گر جنون جوشد به این تأثیر از بیدل دهلوی غزل 1913

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

گر جنون جوشد به این تأثیر احسانش ز سنگ

1 گر جنون جوشد به این تأثیر احسانش ز سنگ شیشهٔ نشکسته باید خواست تاوانش ز سنگ

2 بر سر مجنون‌ کلاهی گر نباشد گو مباش عزتی دیگر بود همچون نگیندانش ز سنگ

3 ناز پرورد خیال جور طفلانیم ما سایه دارد بر سر خود خانه وبرانش ز سنگ

4 با نگاهش بر نیاید شوخی خواب‌ گران چون شرر بگذشت آخر تیر مژگانش ز سنگ

5 گر شرار ما به کنج نیستی قانع‌ شود تا قیامت می‌کشد روغن چراغانش ز سنگ

6 مدّ احسانی ‌که‌ گردون بر سر ما می‌کشد هست طوماری‌که دارد مُهر عنوانش ز سنگ

7 همچوگندم می‌کشد هرکس درین هفت آسیا آنقدر رنجی‌که بر می‌آورد نانش ز سنگ

8 سخت جانی چنگ اقبالیست با شاهین حرص تا کشد گوهر ندارد چاره میزانش ز سنگ

9 پای خواب‌آلود تمکین ‌کسب مجنون مرا همچو کوه افتاد آخر گل به دامانش ز سنگ

10 حیف دل کز غفلتت باشد غبار اندود جسم می‌توان‌ کردن به رنگ شیشه عریانش ز سنگ

11 شوق من بیدل درین ‌کهسار پرافسرده‌ کیست ناله‌ای دارم که می‌بالد نیستانش ز سنگ

عکس نوشته
کامنت
comment