جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

اگر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 959

غزل 959 ام از 6329 غزلیات

اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد

1 اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد

2 اگر به آب ریاضت برآوری غسلی همه کدورت دل را صفا توانی کرد

3 ز منزل هوسات ار دو گام پیش نهی نزول در حرم کبریا توانی کرد

4 درون بحر معانی لا نه آن گهری که قدر و قیمت خود را بها توانی کرد

5 به همت ار نشوی در مقام خاک مقیم مقام خویش بر اوج علا توانی کرد

6 اگر به جیب تفکر فروبری سر خویش گذشته‌های قضا را ادا توانی کرد

7 ولیکن این صفت ره روان چالاکست تو نازنین جهانی کجا توانی کرد

8 نه دست و پای اجل را فرو توانی بست نه رنگ و بوی جهان را رها توانی کرد

9 تو رستم دل و جانی و سرور مردان اگر به نفس لئیمت غزا توانی کرد

10 مگر که درد غم عشق سر زند در تو به درد او غم دل را روا توانی کرد

11 ز خار چون و چرا این زمان چو درگذری به باغ جنت وصلش چرا توانی کرد

12 اگر تو جنس همایی و جنس زاغ نه‌ای ز جان تو میل به سوی هما توانی کرد

13 همای سایه دولت چو شمس تبریزیست نگر که در دل آن شاه جا توانی کرد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد

شاعر شعر اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد چه کسی است ؟

شاعر شعر اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد چیست ؟

قالب شعر اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد غزل است

مضمون اصلی شعر اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر