-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر یار بما رخ ننماید چه توان کرد ز آنروی نقاب ار نگشاید چه توان کرد
2 پنهان ز نظرها اگر آید بتماشا در دیده دل از ما بزداید چه توان کرد
3 آن حسن و جمالی که نگنجد بعبارت این دیده مرآنرا چو نشاید چه توان کرد
4 در دیدهٔ عشاق چه خورشید عیانست گر در نظر غیر نیاید چه توان کرد
5 چون روی نماید دل و دین را برباید یک لحظه ولیکن چه نیاید چه توان کرد
6 آید بر این خسته دمی چون بعیادت عمرم اگر آندم بسر آید چه توان کرد
7 ای فیض گرت یار نخواهد چه توان گفت ور خواهد و رخ میننماید چه توان کرد