1 اگر معمار جاه او نباشد بنای مملکت ویران نماید
2 جهان را از امانی دل بگیرد به قدر همت ار احسان نماید
1 این چه جمالست و ناز کز تو در ایام تست وین چه کمالست باز کز شرف نام تست
2 جان همه جانها کوثر و تسنیم تست نقل همه نقلها پسته و بادام تست
1 نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود مشک خود کیست که آن بندهٔ موی تو بود
2 ز آفتابم عجب آید که کند دعوی نور در سرایی که درو تابش روی تو بود
1 ای کم شده وفای تو این نیز بگذرد و ا فزون شده جفای تو این نیز بگذرد
2 زین بیش نیک بود به من بنده رای تو گر بد شدست رای تو این نیز بگذرد