گر آن خورشید روزی از بابافغانی شیرازی غزل 280

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

گر آن خورشید روزی بر سر من سایه اندازد

1 گر آن خورشید روزی بر سر من سایه اندازد رقیبش همچو ابری آید و روزم سیه سازد

2 گرفتارم بدست نازنینی کز هوای خود مرا چون زارتر بیند بخوبی بیشتر نازد

3 چنان خوبی که گر آیی میان مجلس خوبان زهر جانب پریرویی بر خسارت نظر بازد

4 رقیب از محرمی گر شمع بالینت شود شب‌ها گمارم آه گرم خود برو چندانکه بگدازد

5 بغیر از خاک پایش ای فغانی گر کشی سرمه سرشک از دیده بیرون آید و رویت سیه سازد

عکس نوشته
کامنت
comment