-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر شود آن شوخ با من مهربان دارم عجب گر کند از یک نگاهم قصد جان دارم عجب
2 آتشی کز عشق آن بدخو به جان دارم چو شمع گر نسوزد مغزم اندر استخوان دارم عجب
3 از هدف دائم خدنگ صاف بیرون میرود نگذرد گر تیر آه از آسمان دارم عجب
4 آنچه از داغ جدایی میکشم شب تا به صبح گر به روز من نگرید کهکشان دارم عجب
5 غمزهاش با تیغ زهر آلود چون پیدا شود میدهد قصاب اگر دل را امان دارم عجب