-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دارد اگر صفائی دل از شراب دارد روشن ترست شیشه گاهی که آب دارد
2 طینت که پاک باشد از می کشی چه نقصان دریا چه شد که بر لب جام حباب دارد
3 از دل خطا نگردد مژگان کج نهادت با آنکه راست رو نیست تیری که تاب دارد
4 این بحر بیکرانه همچون حباب ما را گاهی بپای دارد، گاهی خراب دارد
5 در زاهدی و رندی در دست دل عنان نیست این شیشه گاه باده، گاهی گلاب دارد
6 راحت که شد مکرر، دلکوب تر ز رنجست داغ است ماهی ازبس شوق سراب دارد
7 ما را بود بدامن از می اگر نشانی زاهد بدل زحسرت داغ شراب دارد
8 در روزگار دیدم از راستی نشان نیست صحبتش که صادق آمد در شیر آب دارد
9 خالش میان ابرو الحق بجا فتاده بیت النشانی از انتخاب دارد
10 هستم کلیم نومید از دستبوس و پابوس آنرا عنان گرفته این را رکاب دارد