گر نه در دل مهر آن روی چو از فضولی بغدادی غزل 230

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

گر نه در دل مهر آن روی چو مه دارد چراغ

1 گر نه در دل مهر آن روی چو مه دارد چراغ چیست این سوزی که شب‌های سیه دارد چراغ

2 رشتهٔ جان سوزدم هر شب ز غیرت گر چه رو من چنین محروم و در بزم تو ره دارد چراغ

3 تا خبر از وصل آن خورشید یابد جان دهد چشم بر راه نسیم صبحگه دارد چراغ

4 بی‌گنه می‌سوزد از برق ستم پروانه را چون نگردد قابل آتش گنه دارد چراغ

5 زاهدا میخانه هم از آتش می روشنست نی همین خلوت‌سرای خانقه دارد چراغ

6 در رهت آن به که دل بر قول ناصح کم نهم راه رو از باد می‌باید نگه دارد چراغ

7 ظلمتم روشن فضولی ز آتش بیداد اوست خانه درویش بین کز لطف شه دارد چراغ

عکس نوشته
کامنت
comment