1 گر ماه من بتابد از بام تا بخانه گردد جهانیان را پر آفتاب خانه
2 از گلشن وصالش باد ار برد نسیمی از شرم آب گردد گل در گلاب خانه
3 مطلوب را چو هر جا باید طلب نمودن زهاد و کنج مسجد ما و شراب خانه
4 خلوتسرای دلبر خالی ز غیر باید تا چند کنج دل را سازی کتابخانه
5 گفتم که ساز خانه در چشم من چو مردم گفتا کسی بسازد بر روی آب خانه
6 ای از فروغ رویت پر آفتاب صحرا ای از نسیم مویت پرمشک ناب خانه
7 فراش شمع مجلس گوئی نشان که امشب از تاب عارضت شد پر ماهتاب خانه
8 با یاد تست دوزخ جان را مقام راحت بی روی تست جنت دل را عذاب خانه
9 تا آفتاب تابان از بام و در درآید خواهد حسین کو را گردد خراب خانه
دیدگاهها **