اگر امروز آن بتم از کمال‌الدین اسماعیل غزل 96

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

اگر امروز آن بتم همدم نیاید

1 اگر امروز آن بتم همدم نیاید نصیب جان من جز غم نیاید

2 نیامد دوش و جانم بر لب آمد ز بیم آنکه امشب هم نیاید

3 اگر چه وعده داد و خورد سوگند ولی با این همه ترسم نیاید

4 مرا گر ناید او ناید و گر نی غم و اندوه و محنت کم نیاید

5 چه سودار آید او زین پس؟که جانم نباشد مانده گر این دم نیاید

6 من او را از برای سور خواندم و لیک او جز که با ماتم نیاید

7 کرا نزدیک او شاید فرستاد؟ چو کس در راز او محرم نیاید

8 وگر او را نباشد آمدن رای بقول هر که در عالم نیاید

عکس نوشته
کامنت
comment