- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر امروز آن بتم همدم نیاید نصیب جان من جز غم نیاید
2 نیامد دوش و جانم بر لب آمد ز بیم آنکه امشب هم نیاید
3 اگر چه وعده داد و خورد سوگند ولی با این همه ترسم نیاید
4 مرا گر ناید او ناید و گر نی غم و اندوه و محنت کم نیاید
5 چه سودار آید او زین پس؟که جانم نباشد مانده گر این دم نیاید
6 من او را از برای سور خواندم و لیک او جز که با ماتم نیاید
7 کرا نزدیک او شاید فرستاد؟ چو کس در راز او محرم نیاید
8 وگر او را نباشد آمدن رای بقول هر که در عالم نیاید